روزگاریست بس پریشان احوال از طرفی مردکی مهر ورز به قایده ی نیم وجب چنان سیرکی را اداره می کند که ساعت ها دست بر زیر چانه ام می گذارم و نمیدانم بخندم یا گریه کنم.
مثال دیوانه ایست که دیوانگان را به گرد خویش فراهم نموده و دارالمجانینی به نام کابینه تشکیل داده اند .
یا به قول دوستی
دهقان فناکار و به تعبیری
رانندگی آن هم با تریلی و بدون داشتن پایه یک ... ما نیز برای خالی نماندن عریضه لقب خاله خرسه را به او میدهیم که فقط برای مهرورزی و خدمتگزاری تخته سنگی را به بالای سر برده و برای دور کردن مزاحمان و بیگانگان و اجنبی ها و شیاطین بزرگ و ... قارپ قارپ بر سر ملت میکوبد تا در آسایش و امنیت و دور از چشم بد دشمنان باشند ... تقصیر خودش نیست او تنها به اقتضا و گنجایش فکری خود اینگونه عمل میکند پس خاموش باشید و خرده نگیرید اگر هم بنز*ین خودرویتان در بزرگراه تمام شد به جای تکان دادن هرگونه چهار لیتری در ابعاد گوناگون و پیت های کلاسیک و مدرن از شیشه نوشابه تا... پالونی را تکان دهید برای سواری گرفتن از مهرورزان ( چی فکر کردین ؟ اونا خدمتگزارن..!!)
تنها برای اطلاعات عمومی میگویم